3- اطاعت کامل از مادر:
بوغاج خان، پدری که او را به قصد مرگ در کوه رها کرده بود را با یک سخن مادرش می بخشد.
4- بورلا خاتین:
بورلا خاتین، دراین کتاب، نماد عفت و ناموس، مظهر استقلال زن ترک است. او وقتی به دست دشمنان اسیر می شود، برای حفظ عفت و ناموس خود، حتی حاضر به خوردن گوشت پسر خود (اوروز) می شود. درعین حال بورلا خاتین مظهر استقلال زن ترک نیز هست و در داستان از چادرها ، خدمتکاران و گله های خود او بسیار سخن رفته است.
ویژگی های زن ترک در تاریخ :
تاریخ و ادبیات معاصر ترکان پر است از زنان و دخترانی كه ازچشمهی جوشان طبع شاعران جوشیدهاند و قهرمان شاهكارهای ادبی گشتهاند یا اینكه در واقعیت چنان حماسهای خلق كردهاند كه به افسانهها و داستانهای ترکان پیوستهاند و قصه زندگیشان ثبت اذهان ترکان گشته است.
1- ملكه توموروس:
دوران ملكه توموروس قدرت و جایگاه " زن" درمفکوره ملی ترکان است. او یک انسان بود و یک زن، یک زن ترک. سرزمین مدیریتی او قلمروئی پهناور داشت . تاریخ آن 539 قبل از میلاد بوده است.او پادشاه و امپراطورملتی بود که ازجنگاوری و شجاعت و نترسی آنان ملل دیگرهنوز هم انگشت بدهان هستند و حیران، و در آن اثنا تاریخ بشریت به خود بالیده است و هنوز هم تاریخ به آن ملت بدهکاراست. ملكه توموروس بانویی كه رهبری و پادشاهی ترکان ماساژت را به عهده داشته است. در سرزمین پهناور آن زن بی همتا امنیت، عدالت (زن بودن یک امپراطور عدالت بودن یک ملت را نشان می دهد) ترقی، دگرگونی های اجتماعی و صنعتی، انکشاف ابزارهای اقتصادی و رزمی و جنگی، تحول عظیم خطی و شکلی، ایجاد یک سیستم ارتشی و جنگاوری در زمان خود، و همه و همه گویای یک مقام بلند والا دریک سیستم اداره کشوری که حاکی از شایسته سالاری یک ملت را نشان می دهد، نمودار می گردد .
2- دختر شاه خزرها:
هزار سال بعد، این بار از آن ملت کثیر نوبت به خزر ها رسید. درهمان سرزمین یعنی از غرب سواحل دریای خزر تا به مرز امپراطوری بیزانس همان ملت با نامی قبیلگی خود "خزرها". خزرها درتاریخ همتائی ندارند آنان بسیار شجاع و جنگجو و میهن پرست بودند و به آئین اجدادی شان سخت وابسته بودند. بیزانس دولت قدر وقت در مبارزه با ساسانیان به دولت وقت خزرها تمسک می جوید و آنان در امر قول و وفا زبان زدند و به یاری دولت بیزانس درجنگ با ساسانیان دست می زنند.حال دولت بیزانس چگونه رغبت خزرها را به خود جلب کند تا با اتفاق انان به جنگ ساسانیان ادامه دهد و این شد که خواستند وصلت درباری صورت گیرد تا تمامیت ارضی بیزانس محفوظ باشد. و این شد که برای پسر ارشد امپراطوری بیزانس دختر شاه خزرها را به زنی گیرند تا بلکه به همین وصلت آنان از تعرضات ذاتی ساسانیان درامان بمانند. و رفتند حال را به شاه خزر گفتند و او چیزی نگفت تا مراد دختر را به چنگ آورد و شاهزاده چنین گفت :
درمرام ما شاهزاده با شاهزاده ازدواج می کند و این سنتی نیک است، اما نه به همین خامی و سادگی .
در تمام کتب تاریخی چنین نوشته اند که دختر شاه خزر پیشنهاد مسابقه و دوئل را کرد، زیرا که این امر در نزد ترکان رایج بوده و همین اکنون در قرن بیست و یک نیز شایع می باشد.
اسب دوانی کردند، درحال اسب دوانی دختر خزرها تیرها را به هدف می کوبید، از زیر شکم اسب در حال سرعت و دویدن اسب به طرف دیگر می جهید ، در شمشیر زنی مثال زدنی بود، تیرکمان را از بچگی یاد گرفته بود و به مانند دیگر سردارا ن مرد جنگ به جنگ ها گسیل می شد. درنهایت شاهزاده بیزانس تسلیم حقایقی شد که مانند آن را ندیده بود. بدان جهت هرچه بار عروسی را خزرها زیاد کردند، آنان بدون کلام همه چیز را قبول نمودند. انگار که شاهزاده بیزانس تسلیم عشق پاک خود شد و اورا به دربار بیزانس دعوت کرد. و او "زن"بود ، یک زن ترک .
3- "زینب پاشا"ی زین الدینی تبریزی :
تاریخ معاصر ترکان نیز مبهوت بزرگی صدها زن بزرگ درحوادث دوران قجریه، انقلاب مشروطه، استبداد رضاخانی و دوره پهلوی دوم میباشد. خانه مشروطه تبریز در كنارتمامی بزرگ مردان آزادیخواه، از بانوی مبارز دوره قاجار یعنی ”زینب پاشا” نیز سخنها دارد.زینب پاشا یکی از مبارزین جنبش بیداری زنان در جریان انقلاب مشروطه . سردسته زنان شرکت کننده در نهضت تحریم توتون و تنباکو بود و در گشودن انبارهای محتکران تبریز در زمان قحطی نان پیشگام .
قهرمان دخت ترک آذربایجانی كه چماق در دست به ظلم و جور میتازد و ترانه ”زینب پاشا الده زوپا اوز قویدی بازار اوستونه” را ورد زبانها میكند.باز هم مشروطیت بود و آذربایجان یکجا برای مدافعه ازحقوق خود به استبداد فشار می آورد. ستارخان در پیش حرکت می کرد و مجاهدان درعقبه او. او را فرا خواندند که شاید بشناسد مجاهدی را که دراثر گلوله مستبدین کشته شده بود. رفت تا صورت او را ببیند شاید کاری کرده باشد. همه ایستاده بودند و او در تشخیص آن کشته . که ناگهان چهره ستارخان اندوه ناک شد و حالت مصیبت را به صورت خود گرفت همه در ماندند که قضیه چیست . آنگاه او کلام گشود و گفت :
او"زن" است که چند ماه قبل برای مبارزه با مستبدین به من اصرار ورزید تا مشارکت کند که من موافقت نکردم و اجازه ندادم که تفنگ به دست گیرد تا دوش بدوش مجاهدین به جنگد . لذا او برای اینکه با مجاهدین باشد، لباس سربازی مردانه را به تن کرده تا کسی متوجه وی نباشد و تا آخرین قطره خونش با بیگانه جنگیده و حالا نیز شهید شده است . او "زن"بود یک "زن"ترک . او "زینب پاشا"ی زین الدینی تبریزی بود.
4- سارای قهرمان:
براساس شواهد تاریخی بعد از اشتباه ترکهای خوارزمشاهی در قتل هیئت مغول، چنگیزخان به ایران حمله کرد و محمد شاه از پیش آنان گریخت. اما پسرش جلال الدین در مقابل مغولها ایستادگی کرد و برای اینکه زنان خوارزمشاهی به دست سربازان مغول نیافتند خود را به آب رود سند انداختند. این رفتار ملی زنان ترک در افسانههای آذربایجان نیز انعکاس یافته است. در داستان منظوم «آپاردی سئللر سارانی»، سارا نامزد «خان چوپان» برای اینکه بدست خان ظالم نیافتد خود را به رودخانه ی آراز می اندازد. در شهر قوشاچای (میاندوآب) نیز تا همین اواخر زنان و دختران جوان درحملات وحشیانه ی اکراد ترجیح می دادند خود را به آبهای خروشان جیغاتی و تاتائو بیندازند اما بدست دشمن نیافتند.
“سارای” كه قهرمان بانوی یكی ازمعروفترین شعرهای تركی حكیم ابوالقاسم نباتی اشتبینی است، در راه عشق و عفت و پیمانش، خود را به آرازچای میاندازد تا برای همیشه نوعروس خان چوپان خودش باقی بماند و در سوز سازهای عاشیقی
غمافزاترین ترانه ترکی باشد: (آپاردی سئللر سارانی).
5- تئللی زری :
”تئللی زری” هم قهرمان دیگری است كه در روزهای خون و آتش انقلاب مشروطه در كنار دیگر بزرگمردان آزادیخواه، بهعنوان سربازی مبارز در سپاه ستارخان میجنگد و سرانجام به شهادت میرسد.
6- ”سوری” دوشیزه ای عاشق :
عاصم كفاش اردبیلی نیز دریكی از زیباترین مجموعه اشعار تركی وصف دوشیزهای عاشق به نام ”سوری” را میكند كه نامردی روزگار او را مجنون زمانه میكند و این بار دخترك عاشقپیشه فرهادی و مجنونی در پیش میگیرد:
(ایش دونوب / لیلی دوشوب چوللره مجنون سراغیندا / شیرین الده تئشه داغ پارچالئیئر / فرهاد اوتورموش اتاقیندا)
7- "هجر" جنگاوری شجاع
شیر زن دیگه ی "هجر" نام دارد. شیرزنی جنگاور و شجاع که دوشادوش همسرش (قاچاق نبی) خواب را بر نامردان حرام میکند.
8- پروین اعتصامی شاه بانوی ادبیات ایران :
شاه بانوی ادبیات ایران زمین نیز از تبریز و ترکان آذربایجان سربرافراشت و پروین آسمان ادب پارسی گشت.
پروین اعتصامی هم در اشعار خود از شخصیت و مقام و منزلت زن دفاع میكند و این گونه نام خویش را جاودانه میسازد. پروین اولین و آخرین شاعر زن ترک آذربایجانی نبود؛ بلكه پیش از او بزرگ زنان دیگری نیز بودهاند كه در آسمان ادبیات درخشیدهاند و بعد از او نیز هم اكنون انجمنهای ادبی در شهرهای مختلف كشورمان شاهد هنر نمایی دختران و زنان ترک شاعری است كه در زبانهای فارسی و تركی اثرهای بیبدیلی میآفرینند.
9- دختران و زنان روستا در منظومهی حیدربابایه سلام :
علاوه بر همه اینها منظومهی حیدربابایه سلام استاد شهریار، این شاهكار ادبیات تركی آذربایجانی، نیز در جای جای ابیات خود از صفا و صمیمیت و مهربانی دختران و زنان روستا یاد میكند و شهریار در اولین بند این شاهكارادبی دختران صفبسته به تماشای سیلابها را توصیف میكند:
حیدر بابا، ایلدریم لار شاخاندا / سللر سولار شاقلیدایوب آخاندا /قیزلار اونا صف باغلیوب باخاندا/ سلام اولسون شوكتوزه، ائلوزه / منیمده بیر آدیم گلسین دیلوزه.
شهریار در منظومهی حیدربابایه سلام خود از زنان و دخترانی چون عمه جان، خانم
ننه، ستاره عمه، فاطمه خالا، رخشنده، خجه سلطان عمه، رخساره، فضه خانم،
ننه قئز، خانم عمه و … یاد میكند و در قسمتهایی از این اثر به شرح آیینها و رسمهای زنان درایام مختلف سال میپردازد. شهریار هم چنین در اثر معروف دیگرش، خان ننه، از مادربرگ خود و مهربانیهای او به زبان ادبی سخن میراند و آغوش گرم وی را بهشتی میداند كه رسیدن دوباره بدان را آرزو میكند. این شاعر چیرهدست ادبیات فارسی و تركی در اشعار مختلفی كه از سروده از مادر و همسر خویش به نیكی یاد كرده است.
خلاصه اینکه :
۱- هرچند که وجود چنین نمونه هایی که در زمان ما نیز کم نیستند، سستی دیدگاههای زن ستیزانه را نشان می دهند، اما هدف از بررسی این موارد، ضرورت رفع تبعیضات حقوقی و سنتهای مردسالارانه در مورد زنان است. باید دانسته شود که تبعیضات جنسیتی فاقد پایه های عقلانی هستند و تفسیرهایی که به شدت از افکار صادر کنندگانشان متاثر شده اند و از گوهر اندیشه بی بهره اند نمی توانند بیش ازاین زنان را ازحقوق طبیعی خود محروم کنند. دفاع ازحقوق زن و تلاش علمی و عملی در این راستا، بخشی از آرمانهای ملی ما ترکان باید باشد.
۲- واژه مقدس آنا (مادر) نیز درجای جای ادبیات و فولكلور ترکی انعكاس یافته است؛ اما این واژه كم كم به فراموشی سپرده میشود و جای خود را به لغت مامان میدهد؛ همان گونه كه واژه باجی” (خواهر) جای خود را به واژه همشیره و واژه “ننه” جای خود را به واژه بیوك مامان میدهد و میرود تا از این به بعد این لغات را در اشعار و داستانهای قدیمی بیابیم.
زلزله...برچسب : نویسنده : sadra1386 بازدید : 294